مار از پونه بدش میاد

خانم دکتر وقتی اولین بار ضرب‌المثل “مار از پونه بدش میاد، در لونش سبز میشه” رو از مامانم شنیدم خیلی کوچولو بودم. معنیشو پرسیدم و گفت: مار از پونه متنفره. این جمله یعنی آدم وقتی از یه چیزی بدش میاد، مرتب واسش اتفاق میوفته.
میدونی خانم دکتر بعد از اون همیشه تو موارد این مدلی با همین جمله خودمو دلداری دادم.
ولی بعدش به یه جایی رسیدم که دیگه خیلی پونه‌های درِ لونم زیاد شد. نفس بالا نمیومد. مشکل از منه خانم دکتر؟ شاید من مار خیلی بدجنسی باشم. اینا هم اسباب تنبیه‌ام. نه؟

  • نه عزیزم. وقتی این پونه‌ها از یکی بیشتر میشن، یعنی ذهن دنبال نمونه برای تایید حضور اونا میگرده. تو نباید بذاری ذهنت رو درگیر کنن.
  • خانم دکتر من که نشستم کنجِ اتاقم و سرم تو لاک خودمه. چی میشه که آدما یهو میان درِ سوراخِ لونه‌ات و هی سُک‌سُک میکنن؟
  • بیکاری جانم. آدما وقتی کار مهمی تو زندگیشون ندارن، تو زندگی بقیه دنبال کمبودای خودشون می‌گردن.
  • چرا اینقدر زیادن اینا؟ من هر روز از صبح که بیدار میشم، تا وقتی شب تموم میشه، یک‌سره در حال انجام کارامم. تهش باز وقت کم میارم. چجوریاست که اینا همیشه وقت زیاد دارن؟
  • آدما گاهی از نادونیِ زیاد خیال میکنن خیلی آگاهن. همین توهم باطل اونا رو وامیداره که تو هر موضوعی دخالت کنن. از نظر بعضی آدما حرف زدن راجع به هر موضوعی نشانه‌ی افتخاره. این هم یکی از عوامل تکثیر این دسته‌ست.
  • حوصلشون زیاده‌ها. من اکثر روزا وقتی می‌خوام چیزی بگم، اولش به خودم میگم خب بگم که چی بشه؟ بعد تو ذهنم واسش جواب پیدا می‌کنم. بعد می‌بینم جوابش تاثیری تو زندگیم نداره. اصلن حالمو هم خوب نمی‌کنه. فقط وقتمو می‌گیره. تهش میگم چه کاریه؟ همین میشه که اغلب وقتا من ساکتم. بقیه میگن منزوی و افسردم. ولی میدونی خانم دکتر؟ اگه افسردگی این شکلیه، کاش همه آدما افسرده بودن.
  • موضوع نگران‌کننده اینجاست که خیلی وقته، آدما فکر می‌کنن اظهار به افسرده بودن چیز خوبیه. اونقدر تکرارش می‌کنن تا به زور یه جایی تو زندگیشون باز کنه.
  • آخه کدوم آدم عاقلی به خودش برچسب میزنه؟ مردم یه چیزیشون میشه‌ها.
  • بعضیا از روی ترحم و خرید توجه دیگرتن اینکارو میکنن. بعضیا برای توجیه کارهای اشتباهشون. در نهایت همه از نا‌آگاهی رنج میبرن.
  • پس همه اینا برمی‌گرده به ناآگاهی. میدونی؟ من فکر می‌کنم  آدما این جمله که میگه “آدم هرچی کمتر بدونه، خیالش آسوده‌تره” رو با دونستن واقعی قاطی کردن. دیگه نمیخوان چیزی بدونن. خودشونو منجمد میکنن توی دوره‌ی دلخواه.
  • اوهوم. اما کاش توی دوره‌ی خوبی منجمد میشدن.
  • خانم دکتر بعضی وقتا میگم وقتی قرار نیست پونه‌های در لونه‌ام تموم بشه، بذار برم از این لونه.
  • ما نباید بخاطر رنجی که دیگران بهمون میرسونن ازشون فرار کنیم. بجاش اونا رو تا می‌تونی از خودت دور کن.
  • اونا خیلی محکمن. دورم شده یه جنگل از پونه‌های وحشی. هی خودخوری، خودخوری. شدم شبیه این ماری که تو تله دمش گیر کرده و خودخواری میکنه‌. دمش رو میخوره تا از تله بیاد بیرون. فقط اگه من بخوام یه مار واقعی بشم، باید کل تنم رو بخورم. بلکه از این گل‌پونه‌های وحشی دشت امید رها بشم.
  • تو مقصر رفتار اشتباه دیگران نیستی.
  • تهش اینه منم یه آدم سمی بشم مثل خودشون و بپاشم ته ریششون و آفت‌کشی کنم.
  • اون وقت یکی هم پیدا میشه که با خودت همین‌کارو کنه.
  • پس چارش چیه خانم دکتر؟
  • خو بگیر ای دل دیوانه به تنهایی خویش
  • که ز “تن‌ها” نتوان یافت وفا… “تنها” باش

زهرا هموله

zahrahamouleh.com

من زهرا هستم. هموله با ه دو چشم. همیشه از آدم‌هایی که روی یک حرف فامیلی‌شان حساس بودند تعجب می‌کردم. تا اینکه فهمیدم اختلاف یک حرف سبب اختلاف معنای زیاد خواهد شد.مثلن همین فامیل خودم وقتی با ح جیمی نوشته شود یعنی باربر. اما وقتی با ه دو چشم باشد یعنی صبور و بردبار. از اونجایی که من یک دختر فروردینی بسیار صبورم پس همون ه دو چشم درسته. می‌نویسم نه برای دل خودم. بلکه برای دل شما. که بخونید و خوشحال بشید از هنری که از تک‌تک انگشتام می‌ریزه. هدف من خوشنودی شماست.والا... به مهر بخوانید.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *