موضوع امشب را به لطف ماهان، خواهرزادهی چهارسالهام انتخاب کردم. از عصر که میخواستم پست امروز را بنویسم یکبند درخواست کرد تا با هم بازی کنیم. من هم که ضعف شدیدی در برابر بچههای کوچک دارم، تا الان مشغول بازی بودم. چون تایم زیادی به پایان امروز نمانده، از ماهان پرسیدم: به نظرت راجع به چی مشق بنویسم که معلم دعوام نکنه؟ جواب داد: در مورد هیولاهای داخل من. مثلن من یه هیولا دارم که آدما رو یخ میکنه. یه هیولا دارم که به من قدرت شگفانگیز میده. یکی دیگشون قدرت وحشتناک داره. و الخ.
پرسیدم: خب یعنی این کارایی که میکنی کار ماهان نیست؟ گفت: نه. وقتی من تو رو یخ میکنم کار هیولای یخی بوده.
- هیولاهایی که داخل شکمت هستن خودت رو یخ نمیکنن؟
- نه. چون وقتی یکیو یخ میکنن بعدش میمیرن. باز دوباره که میخوام یکی رو یخ کنم زنده میشن.
هیولا های درون
وقتی مکالمهمان تمام شد به این فکر کردم که همه ما از کودکی هیولاهایی را در خودمان پرورش میدهیم. آنها ابتدا در دنیای خیالیمان ساخته میشوند. کمکم با توجه به اتفاقاتی که برایمان رخ میدهد، به هیولاهای تخیلیمان بالوپر میدهیم. بسته به نوع رفتار والدین و اطرافیان برخی از این هیولاهای وقتی میمیرند، دیگر هیچ وقت زنده نخواهند شد. یا زمان زیادی بین مرگ و حیاتش وقفه میاندازد.
برخی دیگر با بزرگتر شدن خودمان، قد میکشند و بزرگ و بزرگتر میشوند. بودن یا نبودن ، مرگ و زندگی همهی این هیولاها یک انتخاب فردیست. واژهی هیولا شاید یادآور خصایص بد و نادرست برای شما باشد. اما هیولاها همگی بد نیستند، مثل آدمها.
تعریف رفتار
دکتر ویلیام گلسر در کتاب تئوری انتخاب مینویسند:
وقتی مفهوم “رفتار کلی” را خوب درک کنید، متوجه خواهید شد تمام احساسات ما، اعم از احساسات خوشایند و ناخوشایند، یک انتخاب غیرمستقیم است. به هر صورت انتخاب غیرمستقیم ئ با واسطه هم یک انتخاب است.
در فرهنگ لغت، “رفتار” روش ادارهکردن خود تعریف شده است. در دیدگاه تئوری انتخاب، درواقع چهارمولفه جداییناپذیر با هم روشی را میسازند که ما خود را اداره میکنیم.
- مولفهی اول فعالیت
- مولفهی دوم فکرکردن
- مولفهی سوم احساس
- مولفهی چهارم فیزیولوژی یا کارکرد بدن
یعنی همواره در کنار انتخابعمل، فکر و احساسات، یک فعالیت فیزیولوژیک هم وجود دارد و این همان مفهوم رفتارکلی است.
آیا هیولا های درون ما انتخاب خودمان هستند؟
طبق تعریف تئوری انتخاب بیدار شدن هیولاهای درونی و میزان زنده ماندنشان و نوع رفتارشان همه به خودمان بستگی دارد. وقتی در حال رانندگی هستید و ماشینی جلوی ماشین شما میپیچد تا کمی تندتر برود، این انتخاب شماست که نسبت به این رفتار بیتفاوت باشید یا عصبی شوید یا به راننده فحش دهید.
وقتی دچار تاملات شدید روحی میشوید، شما برمیگزینید که باید خودتان را از این شرایط خارج کنید یا محیط را به سمت ابتلا به افسردگی سوق دهید.
قبل از مخالفت بهتر است ابتدا اینجا از خودتلقینی 12 دقیقهای بخوانید.
دوست دارید هیولای اصلیتان مهربان باشد یا بداخلاق و اخمو. هیولای خندانتان را که در نوجوانی کشتهاید دوباره زنده کنید. اینها همه انتخاب شماست.
تصمیم با شماست که بخواهید کدام هیولا همچنان در وجودتان زندگی کند. و تمایل دارید همین حالا اقدام به قتل کدام هیولا بکنید.
*
در تمام مدت نوشتن این پست، ماهان کنارم نشسته و با هیولای وراج درونش _که البته قصد کمک به من را دارد_ راهکارهایی برای بهتر نوشتن مشقهایم میدهد. یک ایدهاش این بود که از کراش و جیتیای و ماینکرفت هم بنویسم که آقای معلم خیلی خوشحال شود. گفتم آقای معلم ماینکرفت را نمیشناسد. برای ایشان افسوس خورد و گفت: حتمن اینگیلیشی بلد نیست. 🙂
بعد با کنجکاوی عکس بالای سایتم را نگاه میکند و میپرسد: این دیگه چیه؟
صفحهی اصلی سایت را نشانش میدهم و میگویم: ببین اینجا من مشقامو مینویسم. قشنگه؟
پاسخ میدهد: وای چقدر رنگیرنگی و اوشگله. زَرا کارِت خیلی عالیه… (اینجا یه سکتهی خفیف از ذوق زدم.)
- قربونت برم من خاله. اینجا هم ببین. این یکی هم ببین. اینم خوبه؟
- بسه دیگه. مشقاتو بنویس. یه بار گفتم عالیه؛ دیگه نپرس. اَه حوصلمو سربردی.
البنه که همین جمله که بار اول است از او شنیدم، برای چند سال بیوقفه نوشتن مرا کفایت میکند.
اینجا ماهان در یک لحظه انتخاب کرد که هیولای درونش از افسوس خوردن برای آقای معلمی که ماینکرفت را بخاطر بلدنبودن انگلیسی نمیشناسد به هیولایی مشوق تبدیل کند. و وقتی واکنش مرا میبیند، باز هم هیولایش را عوض میکند.
**
تمام هیولاهای درونی چه خوب و چه بد نیاز به رام کردن دارند. هر ویژگی رفتاری که در انسان بیش از حد معمول رشد کند موجب آسیبهایی به شخص یا اطرافیانش خواهدشد. پس بهتر است که قلق هیولاهایمان را خوب بدانیم و همیشه افسارشان را در دست داشته باشیم. هیچ کس جز خودمان نمیتواند کنترلی بر هیولاهایمان داشته باشد.
طبق تعریف رفتار در تئوری انتخاب، تاثیر دیگران بر هیولاهای ما غیرمستقیم است.
اگه آقا معلم فقط ماین کرفت رو نمیشناسه،سپیده نه ماین کرفت،نه کراش و نه جی تی ای رو نمیشناسه😂بنده خدا خودم، که انگلیسیم انقدر ضعیفه.
چقدر مکالمهتون شیرین بود و چه موضوع جالبی بهت داد. عالی بود .👌🏻👏
حالا که دم دستته بچلووووونش این بچه رو.❤️😘❤️
خب پس باید خیلی احتیاط کنیم وگرنه اوضاع بهم ریخته میشه
من خودم هم براین باورم که بیشتر ناملایمات برمیگرده به همون هیولاهایی که گفتین در خودمون پرورش میدهیم
شناسایی و کنترل اونا ضروری هست
مرسی زهرا جان مطلب جالبی بود
و ماشاالله به آقا ماهان باهوش 😊🥰🙏
با نظرت موافقم حلیمه جان. اینکه چقدر هیولاهامون رو بشناسیم و بتونیم کنترلشون کنیم خیلی مهمه.
ممنونم از حضورت حلیمه جان.
قربونت برم .مرسی غزیزم :*
چه موضوع جذابی بسیار اموزنده
مرسی عزیزدلم از اینکه خوندی و نظرت رو نوشتی. مهرت مانا 🙂