همه آدمها با اختلافات و تشابهات بیشماری بدنیا میآیند. هنر اصلی هر انسانی در این است که به این موضوع واقف باشد و بداند با وجود همین تفاوتها موظف است زندگی را بگذراند. برخی از ما کنترل یکدیگر را راهی برای حل اختلاف تصور میکنیم. درواقع اصرار داریم با غالب کردن نظرات و تفکرات شخصیمان به شخص دیگری، صورت مسئله را پاک کنیم. این عمل به معنی نادیدهگرفتن دنیای مطلوب دیگران است.
چهار نیاز اساسی انسان
میل و نیاز انسانها در زندگی به پنج دستهی اصلی زیر تقسیم میشود:
- تلاش برای بقا
- عشق و احساس تعلق
- قدرت و پیشرفت
- آزادی
- تفریح
هرکدام از این نیازها در انسان از بدو تولد و بصورت ژنتیکی تنظیم شده است. اینکه از هر کدام چه مقدار در شخصی وجود دارد، چیزیست در کنترلش نیست. بسته به درصد هرکدام مسیر زندگی افراد تعیین میشود. مثلن انسانی که احساس عشق در وجودش کم است، به سمت افرادی سوق میدهد که از ما مراقبت یا مهرورزی میکنند. در واقع این ژنهای ما هستند که ما را به سمت نیازهایمان هدایت میکنند.
از این رو وقتی قرار است وارد رابطهای شویم، دقت به درصد این نیازها در پارتنرمان بسیار مهم است.
دایره حل اختلاف چیست؟
دکتر ویلیام گلسر در کتاب تئوری انتخاب در مورد حل اختلاف در روابط راهکاری جالب ارائه میدهد. او چنین میگوید: “تصور کنید شما و همسرتان (پارتنرتان) در یک دایره بزرگ به نام دایرهی حل اختلاف قرار دارید. میتوانید این دایره را در کف اتاقتان تجسم کنید. شما و همسرتان روی صندلی روبروی هم بنشینید. در این دایره سه شخصیت وجود دارد: زن، شوهر و ازدواج.
نکته: آنچه هر دو در هنگام ورود به دایره توافق دارید این است که ازدواج نسبته به خواستههای فردی شما اولویت دارند.
نکته دوم این است که هردو باید معتقد به تئوری انتخاب باشید نه کنترل بیرونی.
اگر بخواهید از کنترل یکدیگر استفاده کنید چه اتفاقی میافتد؟
تلاش در این راستا یا زور گفتن به طرف مقابل سبب میشود، شخص ضعیفتر از دایره بیرون بیوفتد یا خودش از دایره خارج شود. تا زمانی که هردو در دایره نباشید هیچ مذاکرهای انجام نمیشود. بلکه فقط با هم جروبحث وخواهید کرد.
چرا باید در یک دایره حل اختلاف قرار بگیریم؟
زیرا تا وقتی یکی یا هردو نفر شما بیرون از دایره قرار دارید، مشکلات زناشویی حل نخواهد شد. زندگی مشترک شما زخمی شده و در حال خونریزی است. این جراحت کشنده نیست اما تا زمانی که یکی یا هردوی شما بیرون از دایره ایستادهاید خونریزی ادامه دارد.
اکثر ازدواجهایی که به طلاق میانجامند به همین دلیل است که آنقدر خونریزی ادامه مییابد که ازدواج میمیرد. آنگاه معمولن یکی یا هردو نفر دیگر نمیخواهند به دایرهی حل اختلاف بازگردند.
وقتی طرفین آنقدر ناراضی باشند که هردو از دایره خارج شوند، جراحت مذکور شدید و کشنده میشود. چنین جراحتی نشان میدهد رابطه خونریزی شدیدی دارد و به زودی خواهد مرد.
زن و شوهر صرفنظر از اینکه تا چه حد اختلاف بین آنها جدی و مهم باشد، باید در این دایره بمانند و بر سر موضوعات مورد اختلاف مذاکره کنند.
در پست بعدی به انواع مذاکرات که باید در دایره حل اختلاف انجام شود خواهیم پرداخت.
چقدر این کتاب تئوری انتخاب گلسر خوبه. ولی به قول همین نکته هایی که تو نوشتی هر دو طرف باید این موارد رو بخونن و بهش پایبند باشن که بتونن مسائل رو حل کنن. نمی دونم چند درصد از زوجها میتونن انقدر باهم همراه باشن. تازه گاهی خیلی از این چیزا رو هم میدونن و عمل نمیکنن. منم که تجریه ندارم ولی کلا مدیریت رابطه به نظرم کار سختیه.
دیدگاه جالب و کاربردی بود. قابل درک و ملموس.