منزوی در لغت به معنای دوری جُستن از مردم و نشستن در گوشهای خلوت است. اما در تعریف عام جامعه، فرد منزوی چیز ترسناکیست شبیه به هیولای خفته!
گاهی اوقات ممکن است فردی به دنبال انزوا و دوری از دیگران باشد. این امر به نظر برخی افراد عجیب و غریب میآید. اما این تمایل معمولن یک موضوع شخصی است که به شخصیت هر فرد بستگی دارد.
منزوی بودن به معنای تمایل به جدا شدن از جامعه نیست. بلکه به معنای تمرکز بر خود و فرصتهایی است که در آرامش و تنهایی برای رشد شخصی و حرفهای فراهم میشود.
فواید منزوی بودن
- داشتن آرامش بیشتر
- دسترسی به طبیعت و فضای باز بیشتر
- کاهش استرس و اضطراب
- فرصت تمرکز بیشتر بر روابط شخصی
- فرصت مطالعه و یادگیری بیشتر
- فرصت تمرین و تقویت مهارتهای شخصی
- فرصت انجام کارهایی که در محیط کار تمرکزی روی آنها نمیتوان داشت
- آشنا شدن با خویش
- کشف ایدههای خلاقانه
- درک احساسات شخصی
- گفتگوی درونی با دغدغههای شخصی
- تمرکز روی اهداف و رویاهای خود
- پاکسازی ذهن
- بهبود عملکرد شخصی و حرفهای
منزوی بودن و خلاقیت
منزوی بودن میتواند به عنوان راهی برای ایجاد خلاقیت در نظر گرفته شود. زمانی که فرد در محیط منزوی قرار دارد، ممکن است با تفکرات جدید و نوآورانهای روبرو شود که در محیطهای پر سروصدا به ذهنش نمیآید. بنابراین محرکهای کمتری در برابر از بین رفتن تمرکز ایجاد خواهد شد و به ایدههای جدید دست خواهد یافت.
فرار از استرس روزانه و پاکسازی ذهن سبب پرشدن آن با ایدهآلهای جدید و در نتیجه بهبود عملکرد حرفهای خود را خواهد بود.
منزوی بودن باعث میشود فرد به خودش بپردازد و گاهی با خودش صحبت کند. این کار فرد را با دلایل عقلانی و منطقی پشت افکار خود آشنا خواهد کرد. این عمل موجب ساخته شدن فضای ذخیرهسازی در ذهن و شکلگیری ایدههای جدید خواهد شد.
بنابراین منزوی بودن میتواند به عنوان یک راه برای ایجاد خلاقیت در نظر گرفته شود. ولی به تنهایی نمیتواند راه حل مناسب برای ایجاد خلاقیت باشد و به دلایل روانشناسی و فردی عدم کنترل آن باعث افزایش اضطراب و افسردگی میشود.
منزوی بودن چیز بدی نیست.
بسته به شرایط و موقعیت، انزوا میتواند برای برخی افراد مفید و مثبت و برای بعضی دیگر منفی و ضررآور باشد. منزوی بودن ممکن است باعث ایجاد تعلقات اجتماعی و روابط فرد با دیگران شود. لذا باید تلاش کرد تا همزمان با منزوی بودن، فضای لازم برای تفکر خلاق و شرایط حضور در جامعه را داشته باشید.
اگرچه این خصوصیت میتواند به دلایل مختلفی از جمله اضطراب اجتماعی، خستگی و یا فشار روحی باشد، اما این موضوع هیچگاه نباید به عنوان یک ویژگی بد در نظر گرفته شود. همه ما به دور از دیگران به تفکر و تأمل نیاز داریم و منزوی بودن میتواند به ما کمک کند که این فرصت را بیابیم.
بنابراین بطور کلی منزوی بودن چیز بدی نیست. این موضوع به شخصیت و نیازهای هر فرد بستگی دارد و ممکن است به او کمک کند تا بهترین ورژن خودش را پیدا کند.
اولین جاییه که میخونم منزوی بودن چیز بدی نیست. من همیشه بد میدونستمش. نه اینکه بد باشه، اما برام سخت بود. سخت بود که میدیدم نمیتونم تو جمع دوستانه همکلاسی هام وارد بشم. اونها بازی میکردن و می خندیدن و من دورادور نگاهشون میکردم.
وقتی داشتم با مدیر مدرسه پسرم صحبت میکردم تنها موردی که بهش اشاره کردم این بود که تضمین میدید پسرم اینجا خجالتش رو کنار بگذاره و بتونه توی جمع خودش رو نشون بده؟
البته نمیدونم که خجالتی و منزوی در فرهنگ لغت ها به یک معنی هستند یا نه؟! اما من تو یه رده میشناسمشون. من خجالتی بودم و انتخابم شد انزوا.
ممنونم از اینکه تجربت رو واسم نوشتی سپیده.
یک فیلم با همین اسم هست که فکر کنم از روی کتابش ساخته شده. مزایای گوشهگیری یا مزایای منزوی بودن. اون هم راجع به پسریه که منزوی هست و بنا به اتفاقاتی تحت درمان روانکاو قرار میگیره. اما در نهایت این انزوا براش اتفاقات خوبی رقم میزنه.
منم بچگیام اونقدر خجالتی بودم که روم نمیشد جلوی مهمونا بیام و اگه به زور میرفتم خجالت میکشیدم سلام کنم. اما از منزوی بودنم اصلن ناراضی نیستم.