مهمان ویژه

بچه که بودم همیشه ظروفی در آشپزخانه‌ داشتیم که مختص مهمان‌های خاص بود. مادرم میگفت به این قسمت از کابینت‌ها هیچ وقت نباید دست بزنیم. چون برای مهمان است و به ما ربطی ندارد.

ظروفی که خیلی علاقه داشتم در آنها غذا بخورم یا لیوان‌های قد بلندی که به نظر طعم آب در آنها خوشمزه‌تر می‌آمد. اما هیچ وقت مزه‌ی آب و غذا را در آن ظروف نچشیدم. یک سری ظروف دیگر هم بود که برای مهمان‌های عادی بود. تمایلی به این دسته نداشتم. چون استفاده از آنها با حفظ مراقبت‌های لازم بلامانع بود. برای افرادی بود که در طول هفته مهمانمان می‌شدند.
همیشه از مادر می‌پرسیدم آن مهمان‌های عزیزتر از ما کی قرار است بیایند. ظروفشان را تا کی باید حفاظت کنیم که خط و خش نیوفتد. اصلن این مهمان‌ها که هستند؟
میگفت مثلن فلانی و فلانی و فلانی. بعد هم میرفت سراغ کارش که سوال بیشتری نپرسم.
در ذهنم تمام فلانی‌ها را مرور می‌کردم و احتمال میدادم چه زمانی ممکن است به خانه‌ی ما سر بزنند. یک فلانی را همیشه فقط در منزل پدربزرگ میدیدم. فلانی دیگر نمی‌دانست خانه‌ی ما کجاست که بیاید. دیگری را اصلن نمی‌شناختم. اما سالها بود که در خانه‌ی ما ظروفی منتظر آمدن همه‌شان خاک می‌خورد.

چندین سال گذشت و هیچ کدام از آن فلانی‌ها نیامدند. ظروفشان جایگزین ظروف مهمان‌های عادی شد و قاعدتن ظروف مهمانان عادی برای روزمره‌ی خودمان شد. و دوباره برای مهمان‌های ویژه تدارک جدید چیده شد. مهمانانی که بعد از بیست سال هیچ وقت نیامدند تا در ظروف خاص مادر غذا بخورند و شربت بنوشند.
بزرگتر که شدم اعتراضاتم شروع شد. یک سره به مامان غر میزدم که این کارش را ترک کند. مهمان مهمان است. فرقی ندارد. تازه چرا باید آنها لذت بیشتری از خودمان ببرند؟

تکرار این اعتراضات مادر را کمی نرم کرد تا اجازه دهد هرزگاهی به کابینت ممنوعه نزدیک شویم. ولی باز هم دست زدن به یک سری وسایل قدغن بود.
چند سال پیش بعد از زمان درازی مجبور به جابجایی از زادگاهمان شدیم. یک نقل مکان درست و حسابی که به واسطه‌ی آن اکثر وسایل منزل را دوباره خریدیم که به منزل نو بیشتر بیاید. خانه‌ی جدید کمی از قبلی کوچکتر بود. بنا گذاشتیم که خرت و پرت و وسایل مازاد را در همان خانه‌ی قبل بگذاریم بماند. از مادر خواستم مرتب کردن آشپزخانه را به من بسپارد. با میل فراوان قبول کرد و دست به کار شدم.

تمام ظروفی که مدتی طولانی در کارتن مانده بودند تا خراب نشوند را از جعبه خارج کردم. همه‌ی ظروف را یک جا چیدم. یعنی تفاوتی میان ظروف مورد استفاده‌ی خودمان با مهمانان قائل نشدم. آنهایی که خیلی کاربرد نداشتند یا برای تعداد زیاد استفاده می‌شد، در کمدهای بوفه گذاشتم.
تمام که شد بجز مامان، پدر نیز مخالفت کرد که این شیوه‌ی درستی در چیدمان نیست. ظروف مهمان را جدا بگذار و…
برایشان توضیح دادم که بسیاری از وسایل آنقدر در جعبه مانده که به کل فراموشمان شده بود همچین چیزی هم داریم. بعد ازشان پرسیدم چرا باید لذت دیگران را به خودمان ترجیح دهیم؟

جوابشان این بود که نوعی احترام به دیگران است. با بهترین وسایل از آن‌ها پذیرایی می‌کنیم که بدانند عزیز هستند.
پرسیدم: “آیا از خودتان عزیزترند؟ آیا خودتان نیاز به احترام ندارید؟”

بحث برای همیشه همین‌جا خاتمه پیدا کرد و واژه‌ی مهمان خاصی بطور کامل برای ما حذف شد.

مهمان عزیز است، شما عزیزتر!

برای اغلب ما در زندگی پیش آمده که در یک زمانی دیگران را به خودمان برتر دانستیم و گاه علتی برای این کار هم داشتیم.
انجام این کار شاید در کوتاه مدت یا دفعات انگشت‌شمار آسیب‌زا نباشد. اما وقتی این موضوع به عادت تبدیل شود چند هشدار بد برای ما خواهد داشت.

۱. اینکه با این کار دوست داریم دیگران از ما تعریف کنند.
۲. حفره‌ای در وجودمان هست که با انجام این کار  موقتن پر می‌شود.
۳.خودمان را دوست نداریم.
۴.دیگران را با ارزش‌تر از خودمان می‌دانیم.
۵.حرف مردم برایمان مهم است.
۶.بدنبال تایید دیگران هستیم.
۷. نارضایتی دیگران را بی‌آبرویی می‌دانیم و…

هر کدام از این موارد که باشد تفاوتی ندارد. زیرا همه‌شان به ضعفی در شخصیت ما اشاره می‌کند که نیازمند آن‌ است کشف و مرتفع شود.

زهرا هموله

zahrahamouleh.com

من زهرا هستم. هموله با ه دو چشم. همیشه از آدم‌هایی که روی یک حرف فامیلی‌شان حساس بودند تعجب می‌کردم. تا اینکه فهمیدم اختلاف یک حرف سبب اختلاف معنای زیاد خواهد شد.مثلن همین فامیل خودم وقتی با ح جیمی نوشته شود یعنی باربر. اما وقتی با ه دو چشم باشد یعنی صبور و بردبار. از اونجایی که من یک دختر فروردینی بسیار صبورم پس همون ه دو چشم درسته. می‌نویسم نه برای دل خودم. بلکه برای دل شما. که بخونید و خوشحال بشید از هنری که از تک‌تک انگشتام می‌ریزه. هدف من خوشنودی شماست.والا... به مهر بخوانید.

یک دیدگاه در “مهمان ویژه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *