کرم از گل و گلدان نیست

شاید تمایل داشته باشید دو قسمت قبل را بخوانید. کرم از گلدان است: قسمت اول. قسمت دوم

عاشق گل رز رونده بودم. اواخر بهار بود که یکی از آنها را مهمان خانه‌ی آپارتمانی‌مان کردیم. چون زمان گل‌دهی گل بود، برای تعویض گلدانش صبر کردم. یک ماهی گذشت و کم‌کم آخرین دانه‌های گُلش را هم بهمان داد و خلاص. یک روز گلدان سفالی سفید بزرگی خریدم تا گل زیبا را از محل تنگ و کوچکش رها کنم. مرغوب‌ترین خاک موجود و مقدار زیادی مواد مغذی و تقویتی نیز برایش تهیه کردم. مثلن سنگ تمام بگذارم.

دم غروب که گل خوابید، سفره‌ی یک‌بار مصرف بزرگی کف بالکن پهن کردم و آهسته با بیلچه، طوری که ساقه و ریشه‌هایش آسیب نبیند از گلدان خارجش کردم. با احتیاطی که گویی نوزادی شیرخواره را در آغوش دارم، گل رز را در خانه‌ی جدیدش کاشتم. جلوه‌ی زیبایی به خود گرفت. کار که تمام شد یک ساعت هم قربان صدقه‌اش رفتم. دو روز گذشت. همه چیز خوب بود. هر روز غروب برایش آهنگ ملایمی پخش می‌کردم و شعر می‌خواندم. کم‌کم جوانه زد و برگ‌های جدیدی درآورد.

یک هفته بعد برگ‌های قدیمی‌اش به آهستگی رو به زردی رفتند. خودم را دلداری دادم که طبیعی‌ست. تابستان است و برگ جدید هم جایگزین کرده. چند روز بعد جوانه‌ها در همان اندازه‌ی کوچک ماندند و یکی پس از دیگری زرد شدند. کم‌کم غم نرمی در دلم نشست.شده بود شبیه بیمار جواب‌کرده‌ای که در بستر مرگ خفته. من هم نشسته‌ بودم بالای سرش و آب شدنش را تماشا می‌کردم. عذاب وجدان غریبی داشتم.

هر روز شاخه‌هایش لخت می‌شد و به سیاهی می‌گرایید. مامان دائم از قد ساقه‌ها می‌چید، بلکه فرجی شود. یک روز که از خواب برخاستم متوجه شدم از آن همه یال و کوپال، فقط دو شاخه‌ی کوتاه نیمه‌جان برایش باقی مانده. ته دلم ریخت. همه چیز تمام شده بود.

.

به فردا نرسید و گل قشنگم مُرد. من کشتمش. از دوست داشتن زیاد. از توجه نابجا و اهمیت دادن بیش از حد. وقتش نبود. نباید آن زمان بهش محبت می‌کردم. فصلش نبود. عشق زیاد من باعث شد برای همیشه گل قشنگم بمیرد. تقصیر هر دویمان بود. هم من با این کارهای بی‌موقع، هم خودش که که نتوانست آن همه دوست‌داشتن را بپذیرد. باید توی همان گلدان پلاستیکی کوچک نگهش می‌داشتم تا اول بفهمد چقدر برایم مهم است. آن وقت شاید اینطور نمی‌رفت. تعادل که نباشد همین می‌شود. رابطه می‌میرد. و تمام!

شازده کوچولو و گل سرخش

  • مدت زمانی که برای گل سرخت صرف کردی اونو بسیار مهم کرده.
    مردم این حقیقت رو فراموش کردن اما تو نباید فراموش کنی.
    تو تا همیشه مسئول چیزی که اهلیش کردی هستی. تو مسئول گل سرخت هستی.
  • شازده کوچولو پرسید: از کجا بفهمم وابسته شدم؟
    روباه جواب داد: تا وقتی که هست نمی فهمی
  • گل سرخ گفت: البته که من تو را دوست دارم.
    تقصیر من است که تو تا الان این را نمی دانستی.
    که هیچ اهمیتی هم ندارد. تو هم مثل من احمق بودی.

زهرا هموله

zahrahamouleh.com

من زهرا هستم. هموله با ه دو چشم. همیشه از آدم‌هایی که روی یک حرف فامیلی‌شان حساس بودند تعجب می‌کردم. تا اینکه فهمیدم اختلاف یک حرف سبب اختلاف معنای زیاد خواهد شد.مثلن همین فامیل خودم وقتی با ح جیمی نوشته شود یعنی باربر. اما وقتی با ه دو چشم باشد یعنی صبور و بردبار. از اونجایی که من یک دختر فروردینی بسیار صبورم پس همون ه دو چشم درسته. می‌نویسم نه برای دل خودم. بلکه برای دل شما. که بخونید و خوشحال بشید از هنری که از تک‌تک انگشتام می‌ریزه. هدف من خوشنودی شماست.والا... به مهر بخوانید.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *