کرم از گلدان است، قسمت دوم

بد نیست ابتدا قسمت اول را بخوانید.

چند سال بعد، از آن خانه و شهر مهاجرت کردیم.
از یک خانه ویلایی به یک آپارتمان. باغچه حذف شد، تعداد گلدان‌ها بیشتر.
این بار هر روز اولین کاری که بعد از بیدار شدن می‌کردم سرکشی به گلدان‌ها بود. چه زمان‌هایی که در خانه تنها بودم چه وقتی که مامان هم بود.
یه محض خشک‌شدن آب گلدان‌ها آبیاری را شروع می‌کردم. اواخر خودم بذر گیاهان خاص و کمیاب هم می‌خریدم و می‌کاشتم. این کار باعث شد بیشتر حواسم معطوف گلدان‌ها و مراقبت از آن‌ها باشد.
هرزگاهی خاک بعضی گلدان‌ها را که کمی سفت شده‌بود و احتمال رد شدن آسان آب را کم می‌کرد، با تکه چوبی آهسته شخم می‌زدم که کمی از سختی خاک کم شود.
یک روز مشغول انجام همین کار بودم. به محض خروج چوب از گلدان، ناگهان یک کرم بزرگ از زیر خاک بیرون آمد. از ترس چوب را پای گلدان پرت کرد. کرم بدقواره سریع به ته گلدان رفت.
خاطره‌ی چند سال پیش تکرار شد. “مگه به اینها مرتب آب نمیدادم؟” جمله‌ای بود که با دیدن آن صحنه در مغزم تکرار شد. این بار جاسم باغبان نبود که به دادم برسد. مثل دختر بزرگی شده بودم. تلاش کردم شبیه آدم بزرگ‌ها رفتار کنم.
سریع در گوگل سرچ کردم و علت حضور آن وحشی چندش‌آور را جستم: “آبیاری زیاد باعث ایجاد برخی کرم‌های گلدان می‌شود!”

با بیلچه شروع کردم به زیرو رو کردن خاک گلدان. آنقدر توله‎‌هایش را له کردم تا بالاخره مادرشان به دام افتاد. همان‌طور فرز و چابک بود.
به هر ترفندی بودهمه‌شان را کشتم.
مامان می‌گفت : کرم خوب است. یعنی خاک گلدان سالم است. اما گوشم بدهکار نبود. گفتک کرم گلدان خوب نیست. آفت می‌زند. الان نکشیمش، دو روز دیگر همه‌مان را می‌خورند. از آن روز هر کرمی در گلدان می‌دیدم به سرعت نابودش می‌کردم.


حواسم را به مراقبت زیاد داده بودم. اما از آنور بوم پرت شدم پایین. همیشه همین است. تعادل که نباشد زندگی از یک وری آویزان می‌شود، کش می‌آید. بدقواره می‌شود. روابط را کرم برمی‌دارد. فرقی ندارد اهمیت زیاد باشد یا بی‌تفاوتی. تعادل مهم است.

حواسمان به حفظ تعادل و گرفتنِ حدِ وسطِ زندگی باشد که کرم از سر و کولمان بالا نرود…

شازده کوچولو پرسید: کی اوضاع بهتر میشه؟
روباه گفت: از وقتی که بفهمی همه چیز به خودت بستگی داره.

زهرا هموله

zahrahamouleh.com

من زهرا هستم. هموله با ه دو چشم. همیشه از آدم‌هایی که روی یک حرف فامیلی‌شان حساس بودند تعجب می‌کردم. تا اینکه فهمیدم اختلاف یک حرف سبب اختلاف معنای زیاد خواهد شد.مثلن همین فامیل خودم وقتی با ح جیمی نوشته شود یعنی باربر. اما وقتی با ه دو چشم باشد یعنی صبور و بردبار. از اونجایی که من یک دختر فروردینی بسیار صبورم پس همون ه دو چشم درسته. می‌نویسم نه برای دل خودم. بلکه برای دل شما. که بخونید و خوشحال بشید از هنری که از تک‌تک انگشتام می‌ریزه. هدف من خوشنودی شماست.والا... به مهر بخوانید.

یک دیدگاه در “کرم از گلدان است، قسمت دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *