در من زنی زندگی می‌کند…

در من زنی زندگی می‌کند که تمام راه را درون اضطراب لولیده است. زنی که غمش را در نان بی‌چارگی سق می‌زند و سکوت می‌کند. زنی که شرم دارد از تکرار دردهایش و سخن‌ شمردنشان. که مبادا انگشتی به سویش راست شود و بگوید: هی فلانی چه خبر از حال بد تکراری؟ در من زنی، …
ادامه ی نوشته در من زنی زندگی می‌کند…

اندر احوالات دوربین عکاسی

یک، دو، سه، چیلیک دوربین عکاسی را برداشتم و حافظه‌ی قدیمی که از ته کمد پیدا کرده بودم را رویش گذاشتم. امیدوار بودم حداقل روی خود دوربین اجرا شود. چند دقیقه طول کشید و امیدم به ثمر نشست. پوشه‌ی اول را باز کردم: اسکن دسته جمعی _ قدیمی. یکی یکی عکس‌ها را باز کردم. اولی …
ادامه ی نوشته اندر احوالات دوربین عکاسی

خاطرات نیویورک، قسمت اول

امشب چه شبی باشد که تازه به نیویورک آمدیم یا شبی باشد که تا ارمنستان رفتیم و ماه بعدش خانه بودیم، خیلی با هم فرقی ندارد. وقتی قرار است بروی هیچ چیزی تفاوت ندارد. حالا سال‌هاست نیوریورک، خانه است. اما وطن نیست. ارمنستان هم که رفته بودیم برای کارهای مهاجرتمان، می‌دانستم قرار است برگردیم. با …
ادامه ی نوشته خاطرات نیویورک، قسمت اول

ایستگاه اتوبوس

 به نظر زنی روستایی می‌‌آمد. از طرز لباس پوشیدن و لهجه‌اش براحتی قابل تشخیص بود. دامن بلند رنگارنگی از پایین چادر مشکی‌اش بیرون زده بود. شبیه شیفون عروس، از چین‌های روی هم شده‌اش، پف کرده بود. هر تکه‌اش یک رنگ بود. رنگ‌های شاد و جیغ. کودک شیرخواره‌ای را در آغوشش گرفته بود. خیلی آرام و …
ادامه ی نوشته ایستگاه اتوبوس

جملات قصار مشاهیر

این مطلب همیشه بروزرسانی خواهد شد. در این مطلب جملات قصار مشاهیر و بزرگان را پیوسته منتشر خواهم کرد. این جملات را شخصن در حین مطالعه از کتب مختلف جمع‌آوری کرده‌ام و کپی از سایر سایت‌ها نیست. درد و رنج ضعف امید احساسات تغییر حقیقت هدف کسب و کار احترام آزادی مشکلات اصالت موفقیت سکوت

گلیمت رو از آب بیرون بکش

آقای معلم تاکید زیادی به راه اندازی سایت شخصی داشت. تقریبن از تمام فرصت های در دست استفاده میکرد تا در سر ما فرو کند که جان عمه تان یک وب سایت ساده بسازید و بنویسید و منتشر کنید. کلاس هاس کارگاه، لایوهای هفت صبح اینستاگرام، کانال تلگرام. خلاصه از خروسخوان تا بوق سگ از …
ادامه ی نوشته گلیمت رو از آب بیرون بکش