در این پست قرار است با برخی بیماریهای رایج یک نویسنده تازهکار آشنا شویم. اگر هم نویسنده نیستید، خواندن این مطلب خالی از لطف نیست. بهتر است ابتدا واژهی نویسنده را تعریف کنیم. نویسنده کیست؟ نویسنده چیز عجیب و غریبی نیست. موجودیست که دو پا دارد، دو دست و دو گوش. اندکی هوش و ذهنی …
ادامه ی نوشته بیماریهای رایج یک نویسنده تازهکار
برچسب: نویسندگی
اندر احوالات دوربین عکاسی
یک، دو، سه، چیلیک دوربین عکاسی را برداشتم و حافظهی قدیمی که از ته کمد پیدا کرده بودم را رویش گذاشتم. امیدوار بودم حداقل روی خود دوربین اجرا شود. چند دقیقه طول کشید و امیدم به ثمر نشست. پوشهی اول را باز کردم: اسکن دسته جمعی _ قدیمی. یکی یکی عکسها را باز کردم. اولی …
ادامه ی نوشته اندر احوالات دوربین عکاسی
یک پیاله شعر، روزهای رنگیرنگی
شنبه مادری آبستن استسپیدپوش و آرامبوی بهارنارنج میدهد و طعم گیلاس. یکشنبه نورچشمی ست و سرخ گونهدرخشان و صبوردم که میزند عطر آبنبات قیچی به زندگی میپاشد. دوشنبه روسیاه ست و روشندلدوشنبهها نور غایب است و در غیبت نور، ناشناختهها عیان میشوند. سهشنبه صورتیستبازیگوش و سربههوامزهی کوکی شکلاتی داغ میدهد چهارشنبه حسابش سواستمتمول ست و …
ادامه ی نوشته یک پیاله شعر، روزهای رنگیرنگی
دریچه، یک پیاله شعر
“نشستهام به در نگاه میکنم دریچه آه میکشد“ دریچه کو؟ تمام روزهای رفته و نمرده کو؟ خوشی و لذت و عروسک نمرده کو؟ به در نگاه کردم و دلم دریچه شد برای تو دریچه را گشودم و تمام خانه پر شد از نسیم عطر بوی تو من همچنان به لحظههای رفتنت نگاه خیره میکنم میان …
ادامه ی نوشته دریچه، یک پیاله شعر
خاطرات نیویورک، قسمت اول
امشب چه شبی باشد که تازه به نیویورک آمدیم یا شبی باشد که تا ارمنستان رفتیم و ماه بعدش خانه بودیم، خیلی با هم فرقی ندارد. وقتی قرار است بروی هیچ چیزی تفاوت ندارد. حالا سالهاست نیوریورک، خانه است. اما وطن نیست. ارمنستان هم که رفته بودیم برای کارهای مهاجرتمان، میدانستم قرار است برگردیم. با …
ادامه ی نوشته خاطرات نیویورک، قسمت اول
قانون دوم: تاریخ تولد اتفاقی نیست
قطعن با خواندن این جمله تصور خواهید کرد نویسنده یک دیوانهی تمام عیار است که معتقد است تولد آدمها چیزی جز یک لقاح ساده طی فرایندی غریزیست و ورود انسان به دنیا برحسب اتفاق نیست. در این صورت باید عارض شوم که کاملن درست قضاوت کردهاید. اینکه من موقع تولد نه ماه و نه روز …
ادامه ی نوشته قانون دوم: تاریخ تولد اتفاقی نیست
کرمهای شب تاب را دنبال کن
افتادن در هزار توی تنهایی حدود ده سال پیش دچار افسردگی شدیدی شدم. اتفاقاتی که فقط یکی از آنها برای رفتن تا مرز افسردگی کافی بود و هر روز بیرحمانه در حال وقوع بودند. آدم وقتی تازه وارد هزارتوی افسردگی میشود، شبیه کودکیست که بدون مادرش به محلی جدیدی پا گذاشته. همه چیز در عین …
ادامه ی نوشته کرمهای شب تاب را دنبال کن
۱۳ دلیل برای اینکه مطمئن باشید موفقیت چیز مزخرفی ست.
۱.وقت شما با ارزشتر از آن است که برای رسیدن به موفقیت به هدر رود. یک ساعت با دوستتان تلفنی سر این موضوع بحث کنید: تا دیروز تو سر فلانی میزدی صدای بز میداد، الان واسه ما آدم شده، هانیمون میره خارج؟ اصلن این کی وقت کرد دکتراشو بگیره؟ لذت چنین مکالمهای را هیچ وقت …
ادامه ی نوشته ۱۳ دلیل برای اینکه مطمئن باشید موفقیت چیز مزخرفی ست.
ایستگاه اتوبوس
به نظر زنی روستایی میآمد. از طرز لباس پوشیدن و لهجهاش براحتی قابل تشخیص بود. دامن بلند رنگارنگی از پایین چادر مشکیاش بیرون زده بود. شبیه شیفون عروس، از چینهای روی هم شدهاش، پف کرده بود. هر تکهاش یک رنگ بود. رنگهای شاد و جیغ. کودک شیرخوارهای را در آغوشش گرفته بود. خیلی آرام و …
ادامه ی نوشته ایستگاه اتوبوس
همیشه پای یک زن در میان است!
کلاس اول دبستان که بودم، موقع جشنهای مدرسه، مسابقات مختلف برگزار میشد و به قید قرعه به دانشآموزان جایزه میدادن. یه گردونهی فلزی داغون بزرگ داشتیم که یکی از دانشاموزای کلاس پنجمی اون رو میچرخوند. هروقت قیژقیژ گردونه راه میوفتاد، تو دلم دعا میکردم اسم من جز برندهها باشه. اما هیچ وقت این اتفاق نیوفتاد …
ادامه ی نوشته همیشه پای یک زن در میان است!
گنج پنهان درون خود را کشف کن
برای دانلود کتاب اینجا کلیک کنید. بخشی از کتاب هزار عذر و مستمسک میجویید که آنرا بوقت دیگر بگذارید. مثلن به خود میگویید جواب کاغذ دوستم واجبتر است، اول آنرا مینویسم، بعد به خودکاوی بپردازم. یا یک تلفن به مادرم بکنم بعد شروع کنم. یک سیگار بکشم بعد بنویسم. بدون سانسور بنویسید لازم است که …
ادامه ی نوشته گنج پنهان درون خود را کشف کن
قانون اول: معتاد مجرم است.
میدونی؟ اعتیاد خیلی سخته. من تجربشو داشتم. از صبح که پا میشی همش دنبال اینی که چجوری این خماری بدمصب رو از بین ببری. به هر راهی که از ذهنت میگذره متوسل میشی. بعد از مدتی اونقدر دوز اعتیادت بالا میره که اگه یک دقیقه دیر مصرف کنی، انگار یه بمب اتمی زدن تو مغزت …
ادامه ی نوشته قانون اول: معتاد مجرم است.
گلیمت رو از آب بیرون بکش
آقای معلم تاکید زیادی به راه اندازی سایت شخصی داشت. تقریبن از تمام فرصت های در دست استفاده میکرد تا در سر ما فرو کند که جان عمه تان یک وب سایت ساده بسازید و بنویسید و منتشر کنید. کلاس هاس کارگاه، لایوهای هفت صبح اینستاگرام، کانال تلگرام. خلاصه از خروسخوان تا بوق سگ از …
ادامه ی نوشته گلیمت رو از آب بیرون بکش