یک دیالوگ در یک سریال میگفت: “وقتی زندگی به طرز غیرقابل باوری سخت میشه، راحتترین راه فرار کردنه.“ به زندگی شخصیام فکر کردم که چه روزهایی با همین تفکر از خیلی چیزها فرار کردم؛ از خیلی آدمها.و تهش هم یک جمله گذاشتم که: “چارهای جز این نبود.” اما واقعن چارهای جز فرار نیست؟ در دنیای …
ادامه ی نوشته فرار یا امنیت؛ روزنوشت
نویسنده:زهرا هموله
به دیوارهای ذهن هم دست نزنیم
یادداشت روز “درونگرا یا برونگرا” نامیست که امروزه مردم براحتی روی خودشان میگذارند. تنها معیار تفکیک این دو واژه بروز دادن یا کتمان احساسات واقعیست. چیزی که گاهی یک نفر از یک گروه به خودش اجازه میدهد به حریم ذهن دیگری دخول کند. و این دخول را به بهانهی نجات فرد تلقی میکند. معمولن آدمها …
ادامه ی نوشته به دیوارهای ذهن هم دست نزنیم
واقع بینانه آرزو کنید
همهی ما در کودکی با این سوال برخورد کردهایم: آرزو دارید چه کاره شوید؟ گاهی پاسخمان به این سوال منطقی بوده و گاهی فرامنطق. چیزی که مطرح است این است که آیا آرزو همان هدف است؟ آیا انتخاب آرزو شرایط و قوانین خاصی دارد؟ بیایید ابتدا با معنی آرزو و هدف بیشتر آشنا شویم. آرزو …
ادامه ی نوشته واقع بینانه آرزو کنید
خداحافظ روزمرگی
“عادت” عاملیست که خواسته و ناخواسته در هر موضوعی به سراغمان میآید و تمام چیزهایی که حتا فکرش را نمیکنیم دستخوش تغییرات روزمرگی میکند. کارهایی که در طول روز انجام میدهید، ارتباطات مختلفی که دارید، غذایی که میخورید، شغلی که برای انجامش بسیار مشتاق بودهاید. به همهشان عادت خواهیدکرد. مطالعات ثابت کرده وقتی رژیم غذایی …
ادامه ی نوشته خداحافظ روزمرگی
روز نوشت، مهملات ذهنی
دمای هوا ۲۵ درجه است ولی از سرما میلرزم. دل دردم دوباره از دیشب پیدا شده. هنوز درد دندان دارم. بدن درد خفیفی گاهی تمام استخوان هایم را دربرمیگیرد. توان چرخیدن در مجازی را ندارم. سروصدا آزاردهنده است. دوباره وارد برههای از درد بیدرمان شدهام. دردی که تهش آقای دکتر میگوید عصبیست.یاد پیامی به ظاهر …
ادامه ی نوشته روز نوشت، مهملات ذهنی
مشکلی نیست که خوب نباشی
معرفی سریال امروز به “مشکلی نیست اگر خوب نباشی” اختصاص مییابد. یک سریال 16 قسمتی، ساخت 2020. نیویورک تایمز این سریال را یکی از بهترینهای نمایش بینالملل در 2020 اعلام کرد. موضوع سریال این سریال دو داستان را بصورت موازی نمایش میدهد. اول زندگی یک خانم نویسندهی تنها را به تصویر میکشد. نویسنده تنها دختر …
ادامه ی نوشته مشکلی نیست که خوب نباشی
یک روز در اتاق عمل
اولین بار که به اتاق عمل رفتم، از استرس زیاد مثل اسب میخندیدم. همه از این خندههای بلندم متعجب بودند. چون بار اول بود اتفاقی را تجربه میکردم و از عاقبت بعدش بیخبر بودم. وقتی بهوش آمدم با گریهی شدید همراه بود. دو حالت کاملن متفاوت. بار دوم برای جراحی دندانهای عقلم رفتم. چرا برای …
ادامه ی نوشته یک روز در اتاق عمل
روز قلم و نویسنده
امروز چهاردهم تیر بعنوان روز قلم نامگذاری شده. اما تا دیشب نمیدانستم که امروز همچین مناسبتی دارد. تنها مناسبتی که برای امروز در تقویم ذهنم ثبت شده بود، روز رهاسازی دندان بود. برای بار دوم در یک ماه گذشته به اتاق عمل رفتم. دفعهی اول دکتر فراموش کرده بود از دندانهایم عکس بگیرد و به …
ادامه ی نوشته روز قلم و نویسنده
رابطه عاطفی
وقتی وارد یک رابطه عاطفی میشوید نیاز است یک سری باید و نبایدها را رعایت کنید وگرنه رابطهتان خیلی زود به نابودی خواهد رفت. اگر این باید و نبایدها را انجام نمیدهید همین حالا در رفتار عاطفیتان تجدید نظر کنید.
حریم خصوصی
حریم در لغت به معنای چهارچوبی است که از چیزی محافظت میکند.همه چیز در دنیا با حریمی به خصوص بوجود آمده است. حریم خصوصی طبیعت حریم رودخانه نقطهایست که بطور طبیعی برای رودخانه تعیین میشود. عبور از آن نقطه به معنی تجاوز به حریم رودخانه تلقی میشود و خطرات جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. اگر …
ادامه ی نوشته حریم خصوصی
دفتر خاطرات ، مشاوری رایگان
اواخر دبیرستان یکی از دوستانم یک دفتر خاطرات زیبا برای تولدم هدیه داد. دههی هشتاد میل زیادی به رونویسی از اشعار زیبای دیگر شعرا داشتم. هم غرق شدن در دنیای شعر محسوب میشد، هم تمرین خوشنویسی. با توجه به اینکه دفتر خاطراتم در مقطع دبستان خیلی در دست همه میچرخید و حریم خصوصیای برای خودم …
ادامه ی نوشته دفتر خاطرات ، مشاوری رایگان
سوتفاهمهای آنجوری، شب یلدا
بچه که بودم علاقهی زیادی به یادگرفتن ضربالمثلها داشتم. فکر میکردم بکاربردن یک ضربالمثل از زبان یک کودک ده ساله، او را شبیه آدم بزرگها خواهدکرد. تازگیها چند ضربالمثل یاد گرفته بودم که به نظرم جذاب آمدند. دوست داشتم یک جایی ازشان استفاده کنم. قاعدتن کاربرد آنها در جمع و بخصوص بین کودکان همسن خودم …
ادامه ی نوشته سوتفاهمهای آنجوری، شب یلدا
هیولا ی درونت را رام کن
موضوع امشب را به لطف ماهان، خواهرزادهی چهارسالهام انتخاب کردم. از عصر که میخواستم پست امروز را بنویسم یکبند درخواست کرد تا با هم بازی کنیم. من هم که ضعف شدیدی در برابر بچههای کوچک دارم، تا الان مشغول بازی بودم. چون تایم زیادی به پایان امروز نمانده، از ماهان پرسیدم: به نظرت راجع به …
ادامه ی نوشته هیولا ی درونت را رام کن
افراط مذهبی
در اینکه افراط در هر کاری موجب دلزدگی میشود شکی نیست. اما امروز قرار است در مورد افراط مذهبی کمی گپوگفت کنیم. تمام مطالبی که خواهید خواند صرفن نظر شخصی نویسنده است و ربطی به واقعیت حاکم در جامعه ندارد. میدانیم برای تبدیل شدن یک عمل به عادت باید حداقل 66 روز آن را تکرار …
ادامه ی نوشته افراط مذهبی
مردی در قسمت اشیای گمشده
باید ساعت پنج بعد از ظهر باشد.آقای “فلانی” در دفتر اشیای گمشده نشسته. با موهای فر ریز بهم فشرده، چشمان گودافتاده، پاهای بیرون چرخیده و شانههای خلیده. در دفتر باز شد. آقای “قسمت” وارد اتاق شد و خودش را پشت میز فلزی زوار دررفتهاش مچاله کرد. انگشت پهن انتهاییِ دست راستش را که جوهر آبی …
ادامه ی نوشته مردی در قسمت اشیای گمشده
بیستمین بیست سالگی من
نمیدانم چقدر به سینمای کره علاقه دارید. از زمانی که یادم میآید جز بینندگان پروپاقرص فیلم و سریالهای کره بودم. امروز تصمیم گرفتم برخی از آنها که به حرفهام مرتبط است را برایتان معرفی کنم. از یک مینی سریال شروع میکنم به اسم: بیستمین بیست سالگی من. بازیگر نام آشنای این سریال جونگ سوبین از …
ادامه ی نوشته بیستمین بیست سالگی من
اولین اول مهر خود را چگونه گذراندید؟
هر سال اول مهر تصمیم میگرفتم این خاطره را جایی بنویسم. یک بار هم نوشتم ولی از انتشار پشیمان شدم. امروز یک پست در صفحهی دوستم، لیلا مختص همین خاطره بود. خواندن خاطرهی لیلا این وسواس را از سرم انداخت که سه ماه دیگر منتظر بمانم تا از این موضوع بنویسم. برای من که دو …
ادامه ی نوشته اولین اول مهر خود را چگونه گذراندید؟
کلمه طلایی سال
از سال 1378 رهبر دولت فعلی ایران در ابتدای سال و همزمان با شروع نوروز، یک کلمه یا عبارت را بعنوان نام سال مطرح میکرد. این کلمه طلایی سال بر سَردَر تلویزیون و درو دیوار شهر نقش میبست. در واقع در هر جایی که حتا یک چشم ممکن بود به آن توجه کند این کلمه …
ادامه ی نوشته کلمه طلایی سال
گل به خودی نزن
اصطلاح گل به خودی برای همهتان آشناست. بیشتر این واژه را در مسابقات فوتبال شنیدهایم. اما چه اتفاقی میافتد که یک نفر گل به خودی میزند؟ معملولن این اتفاق در سه حالت رخ میدهد: حالا بیایید یکییکی این مراحل را با هم بررسی کنیم. گل به خودی بر اثر بیتجربگی در این حالت شخص ناخواسته …
ادامه ی نوشته گل به خودی نزن
احساس متقابل، دیالوگ بازی
احساس *امروز که چند ساعت ازت بیخبر بودم یه احساس خیلی خوب داشتم. درسته کم بود ولی بازم چسبید.
سی سالگی تمام نخواهد شد
سی سالگی به بعد سن عجیبی است. یک چیزهایی را با خودش میآورد. یک چیزهایی را جوری میبلعد که انگار از اول وجود نداشتند. خیلی سال پیش، یک بار به دوستم گفتم: دلم میخواهد بروم جایی که هیچ کدام از اهالیاش را نشناسم و هیچکس هم مرا نشناسد. دوستم گفت: سخت است. خیلی سخت است؛ …
ادامه ی نوشته سی سالگی تمام نخواهد شد